درمان دو قطبی
اختلال دوقطبی یا بیماری افسردگی شیدایی شامل مجموعهای از اختلالات است که همراه با مراحلی از انرژی بسیار بالا تحت عنوان دورههای شیدایی شناخته میشود. معمولاًفرد مبتلا تغییرات غیرعادی در روحیه و انرژی به شکل فعالیت بیشازحد و ناتوانی در انجام عملکردهای روزمره نمود پیدا میکند. ناتوانی ناشی از اختلالات دو قطبی میتواند شدید باشد و منجر به آسیب روابط، شغل یا عملکرد فرد در مدرسه و حتی خودکشی شود.
اختلال دوقطبی در زنان دوقطبی و مردان انواع مختلفی دارد. منظور از اختلالات دو قطبی نوع ۱ وضعیتی است که فرد در آن بهمدت دست کم یک هفته دچار یک دورهی کامل شیدایی میشود. در این وضعیت ممکن است افسردگی را هم تجربه کند یا نکند. ممکن است علائم شیدایی آنقدر شدید باشد که فرد به بستری شدن نیاز پیدا کند.
اگر فرد درحال حاضر یا درگذشته دچار یک دوره هیپومانیا شده باشد، که حالت خفیفتر شیدایی است و حداقل چهار روز متوالی طول میکشد، و درحال حاضر یا در گذشته یک دوره افسردگی عمده را نیز تجربه کرده باشد، اختلال دوقطبی نوع ۲ رخ داده است. به تغییر مکرر روحیه از هیپومانیا به افسردگی طی دست کم دو سال در بزرگسالان، اختلال خلقی یا خلق ادواری میگویند.
بسامد بروز این اختلال در زنان دوقطبی و مردان یکسان است و متوسط سن بروز آن ۲۵ سالگی تخمین زده شده است. با این حال، ممکن است اختلال دوقطبی از کودکی آغاز یا در اواخر عمر ظاهر شود.
اختلال دو قطبی معمولا بیماری مزمنی است و فرد باید تا پایان عمر تحت نظارت باشد. بیش از ۹۰ درصد از کسانی که دچار یک دوره شیدایی میشوند، باز هم دورههای شیدایی یا افسردگی را تجربه میکنند.
علائم اختلال دوقطبی
براساس DSM-5، دورهی شیدایی با سرمستی بیشازحد، کجخلقی در بیشتر روزهای هفته یا هر روز به مدت دست کم یک هفته ظاهر میشود و با افزایش غیرعادی فعالیت و انرژی همراه است. بهعلاوه، سه مورد از علائم زیر در فرد مشاهده میشود.
اعتماد به نفس بیش از حد یا بزرگنمایی، شامل باورهای غیرمنطقی نسبت به توانایی و قدرت خود
کاهش نیاز به خواب
پرحرفی غیرعادی یا نیاز به صحبت
هجوم ایده یا افکار
پرت شدن حواس
افزایش هدفگذاری، مانند پروژههای کاری یا درسی، یا فعالیتهای بیهدف (بیقراری روانی-حرکتی)
شرکت در فعالیتهایی که احتمال پیامد منفی آن ها بالاست. مثل خرید بیرویه، سکس بیپروا، سرمایهگذاری بدون فکر.
بهعلاوه، اختلال در خلق و خو برای بروز مشکل جدی در عملکرد اجتماعی یا شغلی یا نیاز به بستری شدن برای جلوگیری از آسیب زدن فرد به خود یا وجود ویژگیهای روانی کافی است.
از طرفی، این وضعیت با تزریق دارو، سوء مصرف مواد یا اختلال بالینی قابل توضیح نیست.
حالت خفیف شیدایی، که هیپومانیا نام دارد، نیز شامل تغییر بارز در عملکرد فرد (ولو به مدت چهار روز یا بیشتر) است با این تفاوت که معمولاً با ناتوانی شدید اجتماعی یا شغلی مواجه نیستیم. درواقع، ممکن است فرد احساس خوبی داشته باشد و بهشدت فعال شود بهطوریکه خود فرد یا اطرافیان نتوانند دوره هیپومانیا را تشخیص دهند.
در اختلال دوقطبی دست کم با یک دوره بروز افسردگی روبهرو هستیم. در این دوره، روحیهی فرد پایین میآید، احساس بیمیلی یا بیانگیزه بودن به او دست میدهد یا دست کم به مدت دو هفته دچار ناامیدی میشود. براساس DSM-5، حداقل پنج مورد از علائم زیر نیز در فرد دیده میشود:
- فرد هر روز یا بیشتر روزهای هفته احساس ناراحتی، اضطراب یا پوچی میکند.
- فرد هر روز یا بیشتر روزهای هفته احساس بیمیلی و بیانگیزه بودن دارد.
- افزایش یا کاهش بیرویهی وزن
- بیخوابی یا پرخوابی
- بیقراری مشهود (بیقراری روانی-حرکتی) یا کند شدن (کندی روانی-حرکتی).
- فرد تقریباً هر روز احساس خستگی مفرط و انرژی پایین دارد.
- عذاب وجدان یا احساس بیارزش بودن.
- فرد نمیتواند تمرکز کند یا تصمیم بگیرد.
- فرد مدام به خودکشی فکر میکند یا اقدام به خودکشی میکند
این علائم باعث پریشانی یا نقص در عملکرد فرد میشود و ناشی از تاثیر مواد یا بیماری بالینی نیست.
علت اختلال دوقطبی
علت بروز اختلال دوقطبی موضوع تحقیقات بسیار قرار گرفته و دانشمندان به این اجماع رسیدهاند که یک دلیل واحد برای بروز اختلال دوقطبی وجود ندارد. بلکه، عوامل مختلف دست به دست هم میدهند تا این بیماری رخ دهد.
ژنتیک در این زمینه نقش دارد. یکی از قویترین عوامل بروز اختلال دوقطبی سابقهی خانوادگی است: خطر بروز اختلال دوقطبی دربین بستگان بزرگسال افراد دچار اختلال دوقطبی نوع ۱ و ۲ ده برابر بیشتر است. با این حال، هیچ ژن خاصی به این اختلال مربوط نیست. بلکه، مانند بسیاری از بیماریهای روحی، چند ژن (که هرکدام تاثیر اندکی میگذارند) در احتمال بروز این اختلال دوقطبی سهم دارند.
برخی شواهد نشان میدهد بسامد اختلالات روحی، اضطراب و روانی در خانوادههایی که دچار اختلال دوقطبی هستند نسبت به جمعیت عادی بیشتر است. تحقیق روی دوقلوهای همسان، که ژنهای مشابه دارند، نشان میدهد به غیر از ژن عواملی نظیر رویدادهای پرتنش نیز در ابتلا به اختلال دوقطبی نقش دارد. احتمالا ترکیب تعدادی ژن با عوامل محیطی در بروز اختلال دوقطبی موثر است.
بررسی تصاویر مغزی نشان میدهد مغز افراد دو قطبی با مغز افراد سالم فرق میکند. برای مثال، در بررسیها تشخیص داده شد که ضخامت قشر قسمتهایی از مغز بیماران دوقطبی نازکتر است. سایر تحقیقات نشان میدهد پردازش محرک حسی طی دورههای افسردگی و شیدایی تضعیف و منجر به بروز مشکل در ادراک میشود.
درمان اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی حتی در شدیدترین حالت قابل درمان است. هرچه فرایند درمان زودتر شروع شود، احتمال کاهش شدت و بسامد دورههای افسردگی و شیدایی بیشتر خواهد بود.
ازآنجاییکه اختلال دوقطبی در تمام طول عمر فرد را درگیر خود میسازد، درمان هم طولانیمدت است و نهتنها درجهت تسکین علائم پیش میرود، بلکه قصد دارد مانع از عود علائم شود. اکثر افراد دچار اختلال دوقطبی از نظر نوسانات خلقی و علائم مربوط به آن به ثبات خواهند رسید.
ترکیب دارو و رواندرمانی موثرترین روش درمان است. بهعلاوه، اغلب از بیماران درخواست میشود علائم روحی روزانه، روشهای درمان، الگوی خواب و اتفاقات زندگی را در جدولی بنویسند. شواهد نشان داده نوشتن این امور در درک و مدیریت بهتر بیماری به بیمار و اعضای خانواده او کمک میکند. درمان اختلال دوقطبی امکانپذیر است و روشهای مختلف دارو، شوک و مشاوره را شامل میشود.
دارو درمانی
توصیه میشود افراد دچار اختلال دوقطبی برای درمان به روانپزشک مراجعه کنند. برای درمان اختلال دوقطبی از چند نوع دارو استفاده میشود.
معمولاً برای کنترل دورههای شیدایی از داروهای تثبیتکنندهی خلق استفاده میشود که شاید لیتیوم شناختهشدهترین نوع آن باشد. لیتیوم که بهعنوان اولین داروی تثبیتکنندهی خلق به تایید اداره غذا و داروی ایالت متحده رسید، اغلب در کنترل شیدایی و پیشگیری از عود دورههای شیدایی و افسردگی بسیار موثر عمل میکند.
ممکن است بهمنظور دستیابی به بهترین تاثیر ممکن داروهای ضد تشنج با لیتیوم یا با یکدیگر ترکیب شوند. درصورت لزوم، و معمولاً به مدت کوتاه، برای درمان دورههای افسردگی و شیدایی داروهای دیگر نیز اضافه میشود.
گاهی مصرف داروهای ضد افسردگی منجر به تغییر روحیه و تسریع اپیزود شیدایی یا هیپومانیا یا چرخش سریع میشود. بهمنظور پیشگیری از بروز این مشکل، معمولاً به داروهای تثبیتکننده خلق و خو بهتنهایی یا همراه با داروهای ضد افسردگی نیاز است.
معمولاً کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال دوقطبی با مصرف لیتیوم درمان میشوند اما گاهی از والپروات و کاربامازپین نیز استفاده میشود.
همچنین بهمنظور کنترل علائم شیدایی و افسردگی در اختلال دوقطبی از داروهای ضد روانپریشی هم استفاده میشود و بعضی از این داروها به تثبیت وضعیت روحی نیز کمک میکنند.
اگر فرد مشکل بیخوابی داشته باشد، داروی قوی بنزودیازپین مانند کلونازپام یا لورازپام موثر واقع میشود. با این حال، از آنجاییکه این داروها اعتیادآور است، بهتر است بهمدت کوتاه تجویز شود.
روان درمانی
تحقیقات نشان میدهد مشارکت در انواع رواندرمانی توسط بیمار و اعضای خانواده منجر به افزایش ثبات روحی، کاهش مدت زمان بستری شدن و بهبود عملکرد فرد در چند حیطه میشود. معمولاً برای درمان اختلال دوقطبی از روش درمان شناختی رفتاری، آموزش روانی، خانواده درمانی و درمان بین فردی استفاده میشود.
معمولاً روانشناس معتبر، مددکار اجتماعی یا مشاور این خدمات را انجام میدهد و اغلب با روانپزشک همکاری دارد تا پیشرفت بیمار تحت نظارت قرار بگیرد. درمان شناختی رفتاری به افراد دچار اختلال دوقطبی کمک میکند الگوهای فکری و رفتاری منفی یا نادرست مربوط به بیماری را تغییر دهند.
در آموزش روانی، به افراد دچار اختلال دوقطبی درمورد این وضعیت، راههای درمان و تشخیص علائم عود آن اطلاعرسانی میشود تا قبل از تجربهی اپیزود کامل بیمار تحت درمان قرار گیرد. آموزش روانی برای اعضای خانواده هم مفید است.
خانواده درمانی به کاهش میزان پریشانی ناشی از علائم فرد بیمار کمک میکند.
درمان بین فردی و ریتم اجتماعی به افراد دچار اختلال دوقطبی کمک میکند روابط خود را بهتر و روتین روزانهی خود را تنظیم کنند. داشتن روتین روزانه و برنامهی خواب به جلوگیری از بروز دورهی شیدایی کمک میکند.
شوک درمانی
در شرایط بحرانی، مانند روانپریشی یا فکر خودکشی که دارو، درمان روانی-اجتماعی و ترکیب این موارد موثر واقع نمیشود یا تاثیر کمی روی علائم حاد دارد، شوک برای بیماران دوقطبی انجام میشود. همچنین زمانیکه وضعیت پزشکی بیمار، مانند حاملگی، اجازه استفاده از دارو را نمیدهد، برای درمان اپیزودهای حاد از شوک درمانی در بیماران دوقطبی استفاده میشود.
تاثیر شوک درمانی روی افسردگی شدید، شیدایی یا ترکیب این دو یعنی افسردگی شیدایی بسیار بالاست. احتمال بروز مشکل دائمی در حافظهی بیمار با استفاده از روشهای مدرن شوک درمانی در بیماران دوقطبی به طرز قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
سخن نهایی
با اختلال دوقطبی، علت، علائم و درمان این اختلال نیز آشنا شدید و فهمیدید دوقطبی بودن چه معنایی دارد. تشخیص اختلال دوقطبی در زمان مناسب بسیار ضروری است و به پزشک کمک میکند تا درمان آن را به شکل موثری انجام دهد.