هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

09390268388

درمان سوگ

سوگ

سوگ،  واژه‌ای است که ازآن برای توصیف احساسات و واکنش‌هایی استفاده می‌کنیم که هنگام از دست دادن یک عزیز یا چیزی ارزشمند، گریبان گیر ما می‌شوند. همه افراد سوگ را تجربه می‌کنند، زیرا غم واکنشی جهانی نسبت به فقدان است. این احساس دردناک، استرس زا و درعین حال طبیعی، معمول و ضروری است.

افکار و احساسات

همه ما نیاز داریم که به روش خود و در زمان مختص به خود هنگام از دست دادن یک عزیز یا چیزی ارزشمند،  اندوهگین باشیم. ممکن است این اندوه برای برخی به معنای گریستن باشد و برای برخی دیگر نه. در برخی افراد این اندوه ماه‌ها و سال‌ها بطول می‌انجامد و در برخی دیگر پس از مدتی کوتاه به پایان می‌رسد. واکنش‌ها و احساسات ممکن است هر ساعت یا هر روز تغییر کنند؛ برخی از روزها بسیار خوب و برخی دیگر نا خوشایند و بد هستند.

معمول‌ترین احساساتی است که در افراد پی از دست دادن عزیز خود با آنها روبرو می شوندعبارتند از:

انکار :

اولین مرحله از مراحل سوگ انکار است. کوبلر راس معتقد است که انسان در ناخودآگاه خود مرگ خود وعزیزانش را ناممکن می داند و به همین دلیل تقریباً غیر قابل تصور است که بپذیریم ما یا نزدیکانمان نیز روزی با مرگ روبرو خواهند شد. بنابراین، اولین مرحله در مواجهه با خبر بیماریِ مهلک یا فقدان عزیزی انکار آن است.

خشم:

در پایان مرحلۀ اول که دیوار انکار فرو می ریزد، انکار جای خود را به خشم ،غیظ، حسادت و تنفر می دهد وفرد خشم خود را بدون هیچ نظم و قاعده ای متوجه محیط پیرامون خود می کند. در این شرایط همه چیز باعث نارضایتی فرد می شود و همین خشم سبب خواهد شد که اطرافیان اعم از پزشک، پرستار و حتی خانواده بیمار نسبت به فرد کم توجهی کنند و خود را در معرض خشم وی قرار ندهند، که البته همین کم توجهی خشم بیشتر وی را در پی خواهد داشت. کوبلر راس معتقد است که اشکال کار از آنجا آغاز می شود که ما نمی توانیم خود را جای فرد بگذاریم و از احساسات او آگاه شویم.

جمله ای که اغلب در این مرحله از افراد شنیده می شود این است : من؟ نه ممکن نیست!!!

چانه زنی :

مرحله سوم از مراحل پذیرش مرگ مرحله چانه زنی  است. کوبلر راس معتقد است که مطالعه و بررسی این مرحله به این دلیل که اغلب میان فرد و خداوند صورت می گیرد، امری سخت و دشوار است. وی در شرح این مرحله می گوید:

چنانچه در مرحلۀ نخست موفق نشده باشیم واقعیت های غم انگیز را هضم کنیم و در مرحلۀ دوم بر خدا و مردم خشم گرفته باشیم، آنگاه به خود می گوییم شاید بتوانیم به نوعی به توافق برسیم، شاید که این واقعۀ محتوم به تعویق افتد. پس با زبان خوش پیش می روم. فرداین قول و قرارها را که با خداوند گذاشته است، همچون رازی پنهان نگه می دارد، اما گاهی در مصاحبت های خصوصی یا اعترافات خود تلویحاً به آنها اشاره می کند.

افسردگی 

بالاخره زمانی فرا می رسد که فرد نیاز به عمل جراحی و بستری شدن های متمادی پیدا می کند و به تدریج نشانه های بیماری در وجود او ظاهر می شود. در این مرحله فرد دیگر قادر به انکار نیست و احساس خشم و غضب او جای خود را به احساس زوال و در نتیجه افسردگی  می دهد.

پذیرش

بر اساس نظریه کوبلر راس، پذیرش  آخرین مرحله از فرآیند رویارویی با مرگ است و تنها زمانی بیمار به این مرحله خواهد رسید که توانسته باشد با کمک دیگران از مراحل پیشین عبور کند. در این مرحله فرد دیگر نه افسرده است و نه خشمگین. البته نباید گمان برد که این مرحله، مرحله خوشی است، بلکه این بازۀ زمانی تهی از هر احساسی است.

کوبلر راس این پنج مرحله را به عنوان سازوکار دفاعی انسان در مواجهه با شرایط سخت و خبرهای مصیبت بار معرفی می کند و بیان می دارد که اگر چه این مراحل به صورت جدای از یکدیگر مطرح شدند، اما در بسیاری از مواقع همپوشانی دارند؛ همچنین همۀ این مراحل دارای عنصری مشترک به نام امیداند. وی در این باره چنین می گوید:

غم و اندوه بر رفتار و عملکرد فرد داغدیده نیز اثر می‌گذارند. برخی از این آثار عبارتند از:

  • اختلال در خواب:  فرد داغدیده ممکن است در شروع و ادامه خواب مشکل داشته باشد یا صبح زود از خواب بیدار شود.
  • کم اشتهایی: شخص ممکن است دوست نداشته باشد غذا بخورد یا درصورت غذا خوردن حالش بد شود.
  • احساس بی قراری: فرد داغدیده آرامش ندارد؛ ذهن در تلاش است تا رویداد را معنا دار کند؛ این حالت درتنهایی و هنگام شب در رختخواب بیشتر رخ می‌دهد.
  • احساس فرسودگی: فقدان استرس آورست و اگر فرد داغدیده خواب کافی نداشته باشد و غذای مناسب نخورد، احساس فرسودگی خواهد کرد.
  • مشغولیت ذهنی:  شخص با افکار مربوط به شخص از دست رفته اشتغال ذهنی دارد و ممکن است تصورکند، صدای شخص فوت شده را می‌شنود یا او را می بیند.
  • اضطراب و وحشت:  با برانگیخته شدن احساسات بسیاری که نیرومند و نا آشنایند، شخص ممکن است مضطرب شود – گویی که دارد دیوانه می‌شود (درحالیکه این طور نیست) یا اتفاق ناگواری درحال وقوع است.
  • ناتوانی در رویارویی با امور معمول زندگی:  فرد ممکن است درانجام دادن کارهای روزمره مانند، خرید کردن، پخت و پز و… احساس ناتوانی کند.
  • از دست دادن علاقه و انگیزه:  چیزهایی که زمانی منبع خوشحالی‌های بزرگ برای فرد بوده‌اند، اینک بی معنی و خسته کننده به نظر می رسند.
  • تحریک پذیری:فرد ممکن است با اطرافیان خود درگیر شود یا به آنها پرخاش کند، درحالیکه سابقه شخصی وی چنین چیزی را نشان نمی‌دهد.
  • گریه‌های مداوم: فرد ممکن است بسیار گریه کند، درحقیقت بعضی وقت‌ها این تنها کاری است که می‌توان انجام داد. گریه کردن به آرامش و تخلیه هیجانی منجر می‌گردد.
  • نشانه‌ها و علائم فیزیکی: مانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، احساس گرفتگی در گلو و مشکلات گوارشی.

تمام اینها واکنش‌هایی طبیعی و قابل درک نسبت به “داغدیدگی” هستند و بخش طبیعی روند سوگواری به شمار می‌روند.

 روشهای موثر برای کنترل سوگ

درخواست کمک: این کار همیشه آسان نیست و به شجاعت نیاز دارد. ابتدا اینکه بپذیرید به کمک نیاز دارید. از کسی که به او اطمینان دارید مثلاً یک دوست، یک معلم، یک مشاور یا یکی از والدین خود کمک بخواهید. این درخواست کاملاً معقول است و بسیاری از افراد در پی یک فقدان و داغدیدگی از کمک دیگران بهره مند می‌شوند.

صحبت کردن:  این کار باعث آسودگی خاطر می‌شود و کمک می‌کند تا آنچه را که در ذهن تان می‌گذرد درک کنید. این کار همچنین کمک می‌کند تا با احساس انزوا مقابله کنید. در این باره نیز فردی را انتخاب کنید که به وی اطمینان دارید.

بیان احساسات : اگر دوست ندارید در این خصوص با کسی صحبت کنید، می‌توانید احساسات خود را یادداشت کنید. برای این کار می‌توانید سبک مورد نظر خود را از میان انواع سبک‌های نوشتاری مانند نامه، نظم، نثر یا حتی نوشتن خاطرات انتخاب کنید.

نگه داری یادگاری:  مثلاً تعدادی عکس، یک لباس و هرچه که به شما کمک می‌کند فردی را که از دنیا رفته است به یاد داشته باشید. شاید یادآوری در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جای خود را به خاطراتی خوشحال کننده و خوب خواهند داد.

ورزش: شاید این آخرین کاری باشد که نسبت به انجام آن از خود تمایل نشان بدهید اما برایتان مفید خواهد بود. ورزش نه تنها انرژی مازاد را به مصرف می‌رساند بلکه راهی است برای بیان بخشی از سرخوردگی و پرخاشگری که احتمالاً در خود احساس می‌کنید.

گوش کردن موسیقی:  بسیاری از افراد دریافته‌اند که قدرت اثر گذاری موسیقی در فرد بسیار بالاست. برای آرام ساختن خود موسیقی را انتخاب کنید.

خود مراقبتی:  خوب غذا بخورید. منظم دوش بگیرید. بخوابید و هر اندازه که نیاز دارید استراحت کنید.

باور به طبیعی بودن احساسات:  از احساسات و واکنش‌های خود در چارچوب منطق پیروی کنید. اگر دوست دارید تنها باشید یا بیرون بروید و با مردم باشید حتماً این کار را انجام دهید. درصورت لزوم به خود یادآوری کنید که در پی یک فقدان وجود این قبیل احساسات امری طبیعی است. پذیرش این احساسات امکان بیان و درک آنها را فراهم می‌کند و این بخش مهمی در روند التیام فقدان است. از خود انتظار بیش از اندازه نداشته باشید. گذر دوران غم و اندوه به زمان نیاز دارد. هر لحظه و ساعت را همانگونه که هست بپذیرید. توجه خود را بر زندگی در حال متمرکز کنید و نسبت به فردا و هفته‌های بعد چندان نگران نباشید.

عادت به فقدان

پس از شوک اولیه، اغلب افراد به تدریج به زندگی کردن بدون فردی که از دنیا رفته است، عادت می‌کنند. البته زمان برای عادت کردن در هر فرد متفاوت است. این تغییر معمولاً به تدریج روی می‌دهد اما با گذشت زمان اشتغال ذهنی نسبت به این فقدان کمتر و کمتر خواهد شد.

نخست ممکن است بطور مداوم به آنچه روی داده و فردی که از دنیا رفته است فکر کنید اما به تدریج روند فراموش کردن در شما آغاز خواهد شد. برای بار نخست به مدت چند دقیقه، سپس چند ساعت و در نهایت هر چند روز، البته این به معنی خیانت و کمتر شدن علاقه شما نسبت به آن فرد نیست. فکر نکردن به برخی افراد کاملاً طبیعی است. ما این کار را درخصوص کسانی که زنده‌اند نیز انجام می‌دهیم. افراد، چه کسانی که زنده‌اند و چه آنها که از دنیا رفته‌اند، همواره وجود دارند، حتی وقتی به آنها فکر نمی‌کنید. شما همیشه خاطرات و زمان‌هایی را که با آنها سپری کرده‌اید، به همراه خواهید داشت. چیزی نمی‌تواند آنها را از شما جدا کند. شما هر لحظه قادر خواهید بود توجه و احساسات خود را بر دیگران معطوف سازید.

هدف از روند غم و سوگواری آن است که یاد بگیریم چگونه با “فقدان” زندگی کنیم. پس از گذر این روند زندگی آرام آرام معنا خواهد یافت و بار دیگر لذت بخش خواهد شد، هر چند که ممکن است در بعضی اوقات نیز یک قطعه موسیقی یا یک مکان شما را به یاد کسی بیاندازد که از دنیا رفته است و بار دیگر غرق در اندوه شوید. این حالت نیز با گذشت زمان کمتر خواهد شد.

برخی روزهای خاص یا سالگردها، بویژه اولین یا دومین سالگرد، می‌توانند بسیار دشوار باشند. برخی افراد برنامه ریزی برای این سالگردها را مفید می‌دانند و با روش‌هایی کاملاً شخصی آنها را مورد توجه قرار می‌دهند.

تجربه غم و سوگواری ممکن است تغییراتی در شما ایجاد کند. ممکن است اولویت‌ها، ارزش‌ها، عقاید، آرزوها و دوستی‌های خود را بار دیگر ارزیابی کنید. حتی ممکن است به این نتیجه برسید که:

نسبت به مشکلات و نیازهای خود ودیگران آگاه‌تر شده‌اید.

قدرت درک تان نسبت به قبل بیشتر شده است.

توانایی بیشتری برای زندگی کردن با سوال بی جواب “چرا” که اغلب بی پاسخ می‌ماند، دارید.

توانایی شما برای رویارویی با مشکلات زندگی، بویژه فقدان‌ها، ازهمه نوع، بیشتر شده است.

علائم خطر که نیاز به مشاوره دارد:

  • اگرعلائم فیزیکی در شما به حد هشدار دهنده رسیده‌اند.
  • اگر حالات پیش آمده کار شما را تحت تأثیر قرارداده اند.
  • اگر اختلال خواب در شما همچنان ادامه دارد.
  • اگر اشتها و علایق تان به وضعیت عادی بازنگشته اند.
  • اگر احساسات بر شما غلبه کرده‌اند، بویژه اگر همچنان احساس نا امیدی می‌کنید وافکاری مانند خودکشی به ذهن تان خطور می‌کند، حتماً با مشاوران خود تماس بگیرید.

گفتگو با یک روانشناس کمک می‌کند که در حالت درناک غم و سوگواری، راه خود را بیابید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *